در اين شماره:
نتایج انتخابات، تحریم یا تكریم؟
یخ ها آب می شوند!
پاكستان ډيورند پر كرښی ديوال جوړوي
زمزمه های ارواح در پوهنتون كابل
مردم با افسردگی در انتخابات شركت كردند
جنایات امیر عبدالرحمن به زبان خودش
د جلالي استعفي او د خلكو ونوسي
قاضی القضات در پرتو «طلوع»
اعلامیه مشترک کاندیدان کاپیسا
یورش مردم ینگی قلعه بر قومندانی امنیه
آزادی زنان در گرو آگاهی و بسیج آنان است
نامه‌اي از ورث
د لوگر ښاروال يوځل بيا بدماشى وكړه
آيا ملت ها محكوم هستند؟


صفحه ورودى


شماره ۱۵ (ميزان ۱۳۸۴- اكتوبر ۲۰۰۵)


آزادی زنان در گرو آگاهی و بسیج آنان است

زینت المجلسی ها نمیتوانند نماینده واقعی زنان باشند

هزاران سال است كه زنان زحمتكش این خاك در زیر ساطور جباران و سیستم فرتوت تولید فئودالی كه با بدوی ترین و عقب مانده ترین ابزار تولید سروكار دارند،جان میكنند و جان میدهند. نظریات و عقاید این سیستم مسلط یعنی حاكمیت و قضاوت مرد سالارانه در تمامی سطوح و بخصوص در مورد "عاجزه" ها و "سیاه سر" ها، با بی رحمانه ترین اشكال آن به منصه اجرا گذاشته میشود .

آرایش ظاهری زنان با لفاظی های فریبنده، كتب شعر و نثر بی شماری را خلق كرد و ترانه های عاشقانه با چنگ و د ف و تار موسیقی در وصف خط وخال زنان، آواز خوانان خوش الحانی را پیش كشید تا بزم امیران، اربابان،هم پيكان، هم چیلیمان و نورچشمی ها را در خلوت گاه ها و "خوش خانه" ها گرم و گرم ترسازند.

اكثریت زنان محروم از سواد،در زیر بار سنگین تولید فئودالی، رمه داری، خانه داری، بارداری وغیره علاوه برآنكه شلاق وخشونت مردان و انواع زجر و شكنجه های غیر انسانی را متحمل گردیده در حالت محرومیت از هر گونه تسهیلات صحی و آموزشی به مرگ تدریجی دست و پنجه نرم میكنند.

درگذر گاه تاریخ كشورما، ندرتا اتفاق افتیده كه برنامه های سیاسی – اجتماعی شاهان و حكام وقت، حقوقی برای زنان قایل شده باشد. از موارد نادر یكی هم ریفرم های شاه امان الله خان بود كه چنین حقی را برای زنان قایل شد و عملا برآن جامه عمل پوشاند.بعد از كسب استقلال و در بستر مواج توطئه و دسیسه، شاه امان الله اصلاحات سیاسی و اداری را از بالا شروع كرد و به زنان حق تعلیم، بورس تحصیل در خارج كشور، رفع حجاب، آزادی بیان، مطبوعات و آزادی فعالیت های سیاسی را منظورنمود.

دوره های پس از سقوط شاه امان الله، ممثل سركوب خونین روشنفكران مشروطه خواه است كه حاكمیت استبدادی نادر خان، هاشم خا ن و غیره را تا دهه‌ی ۴۰ نمایندگی میكند، دراین دوره زنان مجددا به كنج خانه رانده شدند. دموكراسی نیم بند ظاهر شاه و تصویب قانون اساسی ۱۹۶۳، ریفرمی بود از بالا و فاقد پایه ی توده ای. به هر حال، زنان تحصیل كرده توانستند درین دوره تاحدودی به آزادی های نیم بند انسانی از جمله حق تحصیل، كار، انتخاب لباس و غیره نایل آیند. كودتای داوود خان و بعدا ۷ثور و هجوم قوای اشغالگر "همسایه بزرگ شمال" روال عادی زندگی را دگرگون ساخت و موجب قیام عمومی گردید. اخلاق سیاسی كودتاگران ۷ثور ی در مورد زنان، لومپنانه و به غایت ناشرافتمندانه بود. ترویج فحشا، شراب، رقص و ترغیب زنان به خبر چینی، معیار عضویت در حزب بد نام "خلق" و "پرچم" گردید.

پس از سقوط دولت پوشالی نجیب، ابرهای سیاه بنیاد گرایی فضای وطن را تیره و تار ساخت. جنگ های خونین "برادران مسلمان" هست و بود ملت را به تاراج برد. رنج و عذاب زنان درین دوره خارج از شمار و حساب است كه نه صاعقه ی چنگیر و نه هم آفات طبیعی تاریخ زندگی زنان را این گونه برباد داده باشد.

به هر حال، آزادی زنان از قیود انواع ستم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در گرو آزادی افكار وهویت مستقل شان از قید و بند افكار ارتجاعی و رجعت گرایی است. ریفرم از بالا گذرنده و شكننده است. چرا كه اصلاحات فرهنگی و سیاسی بدون مساعد بودن شرایط زيربنايي وعدم شركت وسیع توده ها در تغییر روابط و مناسبات تولید كهنه، شاه و گدا را در انزوای سیاسی قرار میدهد. پیش شرط هر تحول مثبت اجتماعی كه موجب دگرگونی روابط اقتصادی ماقبل خود میگردد در بستر آگاهی سیاسی و رهبری قدرتمند آن نهفته است.

بدون شركت زنان هیچ ریفرم، حركت و جنبشی به پیروزی نرسیده و از همین جااست كه تصویب قوانین و شكل گیری ارگان های قدرت زیر رهبری مردان عقب گرا، بر ضد زنان قرار میگیرد. قضاوت جامعه مرد سالار در مورد زنان سخت جانبدارانه، غیر عادلانه و سركوبگرایانه بوده است.

در قانون اساسی و قوانین جانبی دیگركشورما، از حق مساوی زنان با مردان به مثابه شهروند این كشور صحبتی بمیان آمده است. بین آغاز و انجام تحقق این حق فاصله زیاد است. دولت فعلی كه از بطن و بستر حوادث گذشته پا بعرصه ی وجود گذاشته، قابل مقایسه با دولت شاه امان الله در مسئله زنان نیست. وجود جنگ سالاران و مجرمین جنگی در ساخت دولت فعلی و یكی دونفر زینت المجلسی ها نمیتوانند نماینده واقعی اكثریت زنان درین یا آن حركت اجتماعی باشند. دولت مرد سالار با اندیوالان جنگ سالار متضمن حقوق برباد شده ی زنان نبوده و نمیتواند غیر جانبدار در اجرای عدالت اجتماعی باشد. این دولت به علت ترس از تكرار اغتشاش دوره ی امانی راه خطا اختیار كرده و در مصالحه با جنگ سالاران، دموكراسی و حقوق زنان را در زیر پای مجرمین جنگی لگدمال كرده است.

زنان آگاه تنها در صورتی می توانند پایگاه مردمی مستحكمی جهت مبارزه با دولت مرد سالار و جنگ سالار بوجود آورند كه كار وفعالیت سیاسی بین زنان را در صدر فعالیت های مستمر و وقفه ناپذیر خود قرار دهند. و تنها در آن صورت خواهند توانست از حقوق انسانی و دموكراتیك خود دفاع نموده سدهای زن ستیزانه ی ارتجاعی را از میان بردارند.

شكست طلسم روابط نابرابر اجتماعی مرد سالار با ضرب آگاهانه و كتلوی زنان میسر است. شكستن زنجیرهای فكری قرون وسطایی، نخستین قدم استوار زنان در راه آزادی شان از قید و بند سیستم حاكم است.

شاه امان الله خان غازی و ياران شرافتمندش در كسب استقلال و آزادی اجتماعی گام های متین و تاریخی برداشتند كه متاسفانه در اثر توطئه های تعدادي از روحانيون خود فروخته و عمال استعمار انگلیس به شكست مواجه شد. آرمان های این شاه روشن بین و مشروطه خواهان، تاكنون بر سر جایش باقی است.

ایجاد جامعه‌ی دموكراتیك و فارغ از نحس بنیادگرایی وظیفه‌ی زنان و مردان شرافتمند این كشور است. درراه حصول آزادی و تامین عدالت اجتماعی اتحاد مستحكم سیاسی زنان با مردان فكتور اساسی و غیر قابل انصراف است.