آزادی زنان در گرو آگاهی و بسیج آنان است
زینت المجلسی ها نمیتوانند نماینده واقعی زنان باشند
هزاران سال است كه زنان زحمتكش این خاك در زیر ساطور جباران و سیستم فرتوت تولید فئودالی كه با بدوی ترین و عقب مانده ترین ابزار تولید سروكار دارند،جان میكنند و جان میدهند. نظریات و عقاید این سیستم مسلط یعنی حاكمیت و قضاوت مرد سالارانه در تمامی سطوح و بخصوص در مورد "عاجزه" ها و "سیاه سر" ها، با بی رحمانه ترین اشكال آن به منصه اجرا گذاشته میشود .
آرایش ظاهری زنان با لفاظی های فریبنده، كتب شعر و نثر بی شماری را خلق كرد و ترانه های عاشقانه با چنگ و د ف و تار موسیقی در وصف خط وخال زنان، آواز خوانان خوش الحانی را پیش كشید تا بزم امیران، اربابان،هم پيكان، هم چیلیمان و نورچشمی ها را در خلوت گاه ها و "خوش خانه" ها گرم و گرم ترسازند.
اكثریت زنان محروم از سواد،در زیر بار سنگین تولید فئودالی، رمه داری، خانه داری، بارداری وغیره علاوه برآنكه شلاق وخشونت مردان و انواع زجر و شكنجه های غیر انسانی را متحمل گردیده در حالت محرومیت از هر گونه تسهیلات صحی و آموزشی به مرگ تدریجی دست و پنجه نرم میكنند.
درگذر گاه تاریخ كشورما، ندرتا اتفاق افتیده كه برنامه های سیاسی – اجتماعی شاهان و حكام وقت، حقوقی برای زنان قایل شده باشد. از موارد نادر یكی هم ریفرم های شاه امان الله خان بود كه چنین حقی را برای زنان قایل شد و عملا برآن جامه عمل پوشاند.بعد از كسب استقلال و در بستر مواج توطئه و دسیسه، شاه امان الله اصلاحات سیاسی و اداری را از بالا شروع كرد و به زنان حق تعلیم، بورس تحصیل در خارج كشور، رفع حجاب، آزادی بیان، مطبوعات و آزادی فعالیت های سیاسی را منظورنمود.
دوره های پس از سقوط شاه امان الله، ممثل سركوب خونین روشنفكران مشروطه خواه است كه حاكمیت استبدادی نادر خان، هاشم خا ن و غیره را تا دههی ۴۰ نمایندگی میكند، دراین دوره زنان مجددا به كنج خانه رانده شدند. دموكراسی نیم بند ظاهر شاه و تصویب قانون اساسی ۱۹۶۳، ریفرمی بود از بالا و فاقد پایه ی توده ای. به هر حال، زنان تحصیل كرده توانستند درین دوره تاحدودی به آزادی های نیم بند انسانی از جمله حق تحصیل، كار، انتخاب لباس و غیره نایل آیند. كودتای داوود خان و بعدا ۷ثور و هجوم قوای اشغالگر "همسایه بزرگ شمال" روال عادی زندگی را دگرگون ساخت و موجب قیام عمومی گردید. اخلاق سیاسی كودتاگران ۷ثور ی در مورد زنان، لومپنانه و به غایت ناشرافتمندانه بود. ترویج فحشا، شراب، رقص و ترغیب زنان به خبر چینی، معیار عضویت در حزب بد نام "خلق" و "پرچم" گردید.
پس از سقوط دولت پوشالی نجیب، ابرهای سیاه بنیاد گرایی فضای وطن را تیره و تار ساخت. جنگ های خونین "برادران مسلمان" هست و بود ملت را به تاراج برد. رنج و عذاب زنان درین دوره خارج از شمار و حساب است كه نه صاعقه ی چنگیر و نه هم آفات طبیعی تاریخ زندگی زنان را این گونه برباد داده باشد.
به هر حال، آزادی زنان از قیود انواع ستم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در گرو آزادی افكار وهویت مستقل شان از قید و بند افكار ارتجاعی و رجعت گرایی است. ریفرم از بالا گذرنده و شكننده است. چرا كه اصلاحات فرهنگی و سیاسی بدون مساعد بودن شرایط زيربنايي وعدم شركت وسیع توده ها در تغییر روابط و مناسبات تولید كهنه، شاه و گدا را در انزوای سیاسی قرار میدهد. پیش شرط هر تحول مثبت اجتماعی كه موجب دگرگونی روابط اقتصادی ماقبل خود میگردد در بستر آگاهی سیاسی و رهبری قدرتمند آن نهفته است.
بدون شركت زنان هیچ ریفرم، حركت و جنبشی به پیروزی نرسیده و از همین جااست كه تصویب قوانین و شكل گیری ارگان های قدرت زیر رهبری مردان عقب گرا، بر ضد زنان قرار میگیرد. قضاوت جامعه مرد سالار در مورد زنان سخت جانبدارانه، غیر عادلانه و سركوبگرایانه بوده است.
در قانون اساسی و قوانین جانبی دیگركشورما، از حق مساوی زنان با مردان به مثابه شهروند این كشور صحبتی بمیان آمده است. بین آغاز و انجام تحقق این حق فاصله زیاد است. دولت فعلی كه از بطن و بستر حوادث گذشته پا بعرصه ی وجود گذاشته، قابل مقایسه با دولت شاه امان الله در مسئله زنان نیست. وجود جنگ سالاران و مجرمین جنگی در ساخت دولت فعلی و یكی دونفر زینت المجلسی ها نمیتوانند نماینده واقعی اكثریت زنان درین یا آن حركت اجتماعی باشند. دولت مرد سالار با اندیوالان جنگ سالار متضمن حقوق برباد شده ی زنان نبوده و نمیتواند غیر جانبدار در اجرای عدالت اجتماعی باشد. این دولت به علت ترس از تكرار اغتشاش دوره ی امانی راه خطا اختیار كرده و در مصالحه با جنگ سالاران، دموكراسی و حقوق زنان را در زیر پای مجرمین جنگی لگدمال كرده است.
زنان آگاه تنها در صورتی می توانند پایگاه مردمی مستحكمی جهت مبارزه با دولت مرد سالار و جنگ سالار بوجود آورند كه كار وفعالیت سیاسی بین زنان را در صدر فعالیت های مستمر و وقفه ناپذیر خود قرار دهند. و تنها در آن صورت خواهند توانست از حقوق انسانی و دموكراتیك خود دفاع نموده سدهای زن ستیزانه ی ارتجاعی را از میان بردارند.
شكست طلسم روابط نابرابر اجتماعی مرد سالار با ضرب آگاهانه و كتلوی زنان میسر است. شكستن زنجیرهای فكری قرون وسطایی، نخستین قدم استوار زنان در راه آزادی شان از قید و بند سیستم حاكم است.
شاه امان الله خان غازی و ياران شرافتمندش در كسب استقلال و آزادی اجتماعی گام های متین و تاریخی برداشتند كه متاسفانه در اثر توطئه های تعدادي از روحانيون خود فروخته و عمال استعمار انگلیس به شكست مواجه شد. آرمان های این شاه روشن بین و مشروطه خواهان، تاكنون بر سر جایش باقی است.
ایجاد جامعهی دموكراتیك و فارغ از نحس بنیادگرایی وظیفهی زنان و مردان شرافتمند این كشور است. درراه حصول آزادی و تامین عدالت اجتماعی اتحاد مستحكم سیاسی زنان با مردان فكتور اساسی و غیر قابل انصراف است.
|