آیا انتخابات پارلمانی یک موفقیت بود؟
بالاخره آخرین بند موافقت نامهی بن با انجام دادن انتخابات پارلمانی با «موفقیت» برگزار شد.
قــبل از دســت یابــی بـه ایـن «موفقـیت» بــزرگ، دولـت حتـیالمـقدور کوشیدمسئلهی امـنیتی را بزرگ سـازد تا بتـواند بعـد از انتـخابات، که حـرکتی از جـسـد بـیجـان طـالـب بـر نـمـیآيد، تدابیر خود را ستوده و مدال پیروزی بر سینهی خود نصب نماید.
و از جانبی، که این مسئله مهمتر نیز هست، بتواند تقلب، تخلف، و بازیچه شدن انتخابات در دست یک عدهایرا که به نحوی در دسترخوان حکومت شریک هستند، زیر شعاع تبلیغ این«موفقیت» کمرنگ جلوه دهند.
اما واقعیت انتخابات چه بود و نتایج حاصل از آن چیست؟
نخست از همه مسئلهی امنیتی که دولت از آن در هراس بود تنها مسئلهی طالب و القاعده (از گلبدین که قبلا در این لست شامل بود بنا بر مصلحت هایی یاد آوری نمی شود) نمی توانست باشد.
برای برگزاری انتخابات، آنانیکه "مصلحتا" در مدارج بالای قدرت حاکمه جا داده شده اند خطر جدیتر از طالب و القاعده را میساختند. اگر بخشی از طالبان، که تا هنوز در مدار حاکمیت راه خود را باز ننموده اند، با کمین دزدانه و یافیر کدام راکت سدی در راه برگزاری انتخابات میشوند، زور مندان و تفنگسالاران با توسل به ارعاب، تخلف و تقلب در درون پروسه، نتایج آنرا وارونه نموده ارادهی مردم را ترور مینمایند. آنان با استفاده از ثروت های ناشی از معامله با دشمنان کشور و غارت دارایی های شخصی و دولتی، قاچاق مواد مخدر و نیز استفاده از زور تفنگ و چوکی های پر قدرت دولتی می خواهند پارلمان را به جای تمثیل ارادهی مردم به مرکز اراده خود تبدیل سازند.
اگر از لست طویل انواع تقلب بگذریم تنها عدم اشتراک گستردهی مردم در انتخابات که مفهوم«نه» گفتن برای کار کرد های بعد از انتخابات ریاست جمهوری را افاده مینماید، مسئلهایست که نه میتوان و نه باید بیتفاوت از کنار آن گذشت.
کمیسیون انتخابات، برای آنکه نتیجهی کار خود را قابل قبول جابزند، اعلام میدارد که بیشتر از ۵۰% مردم (۸/۶ملیون) آراءشان را به صندوق ها ریخته اند و عدهای از رسانه ها هم وظیفتا و چه بسا مصلحتا همین ۵۰ یا ۵۳%را تکرار میکنند تا آبروی مخدومین شان نریزد. اما واقعیت روز انتخابات نمایانگر آن بود که این فیصدی بسیار پایین تر از ۵۰ درصد بود.
این تعداد شرکت کننده و فیصدی اعلام شده به جای خود، ولی آنچه مهم است کنه نظر مردم و خواست آنان است. اگر دولت آقای کرزی به جای جنگسالار نوازی و مصلحت گرایی به سوی تجرید جنگسالاران و کنار گذاشتن مصلحت ها روی میآورد؛ اگر با ویرانگران شهر و قاتلان شهر وندان کابل به جای نوازش و پرورش به محاسبه میپرداخت؛ اگر به جای طمع خام برای بارور شدن درخت نونهال بازار آزاد به احیای آنچه از اقتصاد ویران شدهی دولتی به میراث مانده است میپرداخت و اگر به جای آزاد گذاشتن چند دست چپاولگر در حیف و میل سیل پول های امدادی، به اعمار زیر بنای اقتصادی کشور می پرداخت مطمئنا تعداد قابل توجهی از مردم به صندوق های رای میرفتند.
اگر دولت و در راس آن آقای کرزی خواستار اعمار و شکوفایی کشور و بهروزی مردم آن باشند، لازم است «نه» گفتن مردم در استقبال از انتخابات پارلمانی را به غور مطالعه نموده و با اخذ درس های مطابق به واقعیت، روی سازشکاریها و مصلحت جویی ها خط بطلان کشیده، راهی را که طی چند سال باقیماندهی حکمروایی شان در پیش خواهند داشت با تکیه به ملیون ها انسان زجر دیده اما وطن دوست و با ایمان، به روشنی و سرخرویی بپیمایند.
|