در اين شماره:
۱۴ اسد سرآغاز قیام در برابر کودتاگران
دستان خون آلود (گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر)
مصاحبه با دو كانديد در ولايت تخار
ملك فهد مړ شو
نقش وحضور زن در حيات سياسی و اجتماعی
زرداد، گلبدینی جنایتکار، محکوم گردید
برگي از قاموس جنايت
عوامل بي‌امنيتي در كشور
د انتخاباتو كميسيون بايد كانديدانو ته تاوان وركړی
نضج گرفتن حرکت های مردمی ناشی از آگاهی آنانست


صفحه ورودي


شماره ۱۳ (سرطان - اسد ۱۳۸۴، جون - جولاي ۲۰۰۵)


عوامل بي امنيتي در كشور

عزيز الله «رسولي»


كشور ما در طول تاريخ، حوادث خونيني را پشت سر گذاشته كه ۲۵ سال اخير خونين ترين و دردناكترين آنها بحساب مي آيد. اين دوران با تلفات بيش از دو مليون شهيد، معلول و معيوب و همچنان بربادي تمام زيربناهاي اقتصادي كشور مشخص مي شود.

ارزيابي هر مقطعي از اين دونيم دهه ايجاب بحث هاي طولاني و جداگانه اي را مينمايد كه فعلاً مقدور نيست. در اين مختصر عواملي كه عمدتاً مشكلات امنيتي فعلي را بوجود آورده و روز بروز وضع را بدتر نموده و كشور را بطرف بي ثباتي ميكشاند مورد بررسي قرار ميگيرد. از آنجمله مداخلات كشورهاي همسايه، موجوديت نيروهاي مسلح جنگسالار و طالبان، فعاليت روزافزون باندهاي مافيايي و قاچاقچيان موادمخدر، سياست هاي ناموفق دولت در عرصه هاي مختلف، رشوه، اختلاس، فقر، بيكاري و غيره را ميتوان بر شمرد كه اگر در رفع هر يكي از اين موارد تلاش صورت نگيرد، نميتوان اميدوار به يك افغانستان باثبات، خودكفا، دموكرات و مرفه بود.

موجوديت جنگسالاران در دستگاه دولت عامل اصلي بي ثباتي در كشور است. اين عده كه دستان آغشته بخون ملت دارند و دارائي هاي بي شماري اندوخته اند از محاسبه آينده در هراس بوده و مايل به تحقق قانون و عدالت در جامعه نمي باشند. بناً به هر وسيله ممكن امنيت در كشور را اخلال مي كنند. اين عده هرگز نمي خواهند افغانستان داراي يك حكومت مركزي مقتدر باشد.

عدم سيستم سالم در ارگانهاي رهبري كننده دولت، رشوه، اختلاس، فساد اداري، فقر و بيكاري همه گير، عواملي اند كه زمينه را براي نا امني و بي ثباتي مساعد ساخته جامعه را بطرف بحران مي كشاند. در شرايط فعلي كه چوكي هاي بزرگ با پول قابل خريد است؛ مجرمان در بدل پول رها مي گردند؛ رشوه و اختلاس امر معمول مي باشد؛ طبيعتاً فساد اداري و بوروكراسي كارد را به استخوان مردم رسانيده است كه اعتراضات و عكس العمل هاي مردم در ولاياتي چون كابل، تخار، فراه، بلخ و غيره از نمونه هاي آن ميباشند. فقر و بيكاري روز افزون مردم كه اميدي براي فرداي خود نمي بينند عامل ديگريست در جهت بي ثباتي و زمينه ي خوبي است براي سربازگيري طالبان و نيروهاي مخالف دولت.

عامل عمده ي بي ثباتي در مناطق جنوب و جنوب غربي كشور طالبان بوده كه در عبور از سرحد مشكل جدي اي ندارند. طالبان در تباني با احزاب بنيادگراي پاكستاني و القاعده از امكانات خوب مالي بهره مند بوده و با ترور، وحشت و انفجاريكه انجام ميدهند مردم را بيشتر مرعوب ساخته آرامش و نظم زندگي شان را بر هم مي زنند.

مداخلات بيروني: دو كشور همسايه ايران و پاكستان بيشترين مداخله را در امور افغانستان دارند. پاكستان با داشتن حكومت هاي نظامي و استبدادي منافع خود را هميشه در بي ثباتي افغانستان ديده و كوشيده تا از طريق عمال سرسپرده اش چون گلبدين، طالبان و بنيادگراهاي ديگر، يا افغانستان را در زير سيطره خود در آورد و يا هم آنرا به كشور ضعيفي مبدل سازد كه هميشه درگير مشكلات داخلي خود بوده و بازار خوبي براي مصرف بنجل هاي بي كيفيت پاكستاني باشد.ضمناً پاكستان كه هميشه در كابوس جدايي احتمالي منطقه پشتونستان و يا پيوشتن احتمالي آن به افغانستان غرق است هيچگاه افغانستان آرام و مقتدر را در همسايگي خود پذيرفته نمي تواند و بيم دارد بين دو سنگ آسيا (هندوستان بخاطر كشيدگي روي مسئله كشمير و افغانستان روي مسئله پشتونستان) آرد نشود.

ايران نيز نظر نيك نسبت به كشور ما نداشته جهت دستيابي به آب درياي هلمند دامن زدن به مسايل قومي و مذهبي را وسيله قرار ميدهد. برخورد هاي عقده آميز دولت ايران با مهاجرين افغان يكي از ده ها مورد مي باشد.

همچنان عده اي از كشورها در شمال افغانستان تحت نام مسايل قومي و روابط گذشته با اتكا به عوامل وابسته ي خود صدمات زيادي را وارد كرده ولي كشوري چون روسيه كه سبب تمام بدبختي ها در وطن ما بوده و زمينه ساز مداخلات كشور هاي ديگر گرديده با سؤ استفاده از اوضاع نا آرام كشور بجاي پرداخت غرامت و تلافي خسارات گذشته هميشه پي بهانه ميگردد تا اگر بتواند منافع از دست رفته خود را بازيابد. اظهارات مغرضانه عده اي از گردانندگان دولت روسيه در چند مورد مداخلات آشكار آن كشور را در امور داخلي افغانستان نشان ميدهد.

حضور فعال باندهاي مافيايي و قاچاقچيان موادمخدر: اين باندها بشكل گسترده در كشور فعال هستند، در حديكه حتي بعضي از مقامات بلند رتبه ي دولت، يا خود شامل اين باندها مي باشند يا در زدوبند با آنان قرار دارند، كه در بسا موارد موانع سرراه اين باندها را بر ميدارند. اين باندها نه تنها در قاچاق مواد مخدر، بلكه در اختطاف اطفال، قاچاق آثار باستاني و احجار قيمتي كشور نقش اساسي دارند.

با در نظرداشت نكات فوق اگر دولت سياست هاي روشن و استراتيژي معين در قبال مداخلات خارجي نداشته باشد؛ اگر دولت آمادگي هاي لازم را براي ورود سيل آساي مهاجرين نداشته باشد؛

اگر رييس جمهور منتخب آقاي كرزي در وعده هاييكه به ملت داده بود همچنان پشت كند؛ با تفنگسالاران و زورگويان و افراد شناخته شده و جنايتكار طالب چون متوكل هاتحت نام مشاركت ملي ائتلاف تشكيل دهد؛ تا زمانيكه دستگاه دولت از وجود باندهاي مافيايي تصفيه نگردد؛ و بالاخره تا وقتيكه كار به اهل كار و افراد با وجدان و دلسوز وطن سپرده نشود، فاصله در بين مردم و دولت بيشتر گرديده و امنيت كشور روز تا روز به خرابي خواهد گراييد.