دوست عزيزي لطف نموده فورمول ها و نتيجه گيري هايي را براي ما ارسال داشته اند كه صديق افغان براي تعين زمان اخراج روس ها از خاك كشورما به كار برده بود. اين محاسبات زماني براي مردم ما جالب و خواستني بود كه مقاومت دليرانه مردم برضد اشغالگران جريان داشت. آنان براي استقلال و آزادي كشور شان بي باكانه مي رزميدند و آينده ي وطن شان را از آن خود شان تصور مي كردند. در آن زمان، با وجود اينكه بمب و گلوله ي روس ها از زمين و آسمان كشور ما مي باريد؛ با وجود اينكه محيط مهاجرت_ بخصوص پاكستان_ را مزدوران اجنبي و در رأس شان گلبديني ها به كشتارگاه ميهنپرستان مبدل نموده بودند، رؤياي فرارسيدن سپيده دم خوشبختي، همچو محاسبات را به مثابه ي نويدي از تعبير واقعي آرزوهاي شيرين شان مي پنداشتند و به ديده مي قرر مي نگريستند.
اما...واما... اگر آنان مي دانستند كه بعد از اخراج روس ها از كشور، و بعد از سقوط دولت پوشالي، زمانيكه ماسك هاي ميش از چهره ي گرگ ها برداشته شوند و... چه حشري در انتظار شان هست، چنين فورمول ها و كتاب ها، كه همچو محاسباتي داشت را شايد و يا بايد قبل از آنكه خود در جهنمي كه بنيادگرايي و چاكرمنشي براي شان تهيه ديده بود، بسوزند. يكسره...
ما. در حاليكه زحمت كشي دوست خود براي ارسال نامه را به ديده‌ي قدر مي نگريم، به آرزوي فرارسيدن لحظه‌اي دقيقه شماري مي كنيم كه با ارسال محاسباتي براي تخمين تاريخ نجات مردم از چنگال خون آشام اختاپوت جنگسالاري، برما منت گذارند.
