سند اخير کميسيون مستقل حقوق بشر عليرغم تمام کمبودهاي جدي آن، عکس العمل هاي متفاوتي را در قبال داشته است.
گروه اول عکس العمل تعدادي از جنگسالاراني است که کاملاً متيقن هستند دولت آقاي کرزي و متحدين خارجياش با اين شيوه کار نميخواهند و يا نميتوانند حتي فردي از آنان را محاکمه کنند، اما باوجود آن هم بر اساس اين مقوله که "خاين خايف است" به تب لرزهي اين محاکمه افتاده اند. اينان از اين سند ناقص که فقط به عام گويي پرداخته و فردي را مشخص نساخته است، به حدي نگران شده اند که خواستند براي چاره جويي و سبوتاژ سند، کله به کله شوند و راه نجات بيابند.
يکي از حربه هاي از کار افتادهي اين جنايتکاران آن است که ارائه سند را از طرف افراد بيطرف ندانسته و مدعي اند که گروه خاصي آن را ترتيب داده كه به همين دليل جانبدار و از اعتبار ساقط است.
در کشور ما و در تمام جهان معمول است که مجرمين به سادگي به جرم خود اعتراف نميکنند، جنايتکاران کشور ما با توجه به گذشتهي ننگين شان سرتاج اين نوع لجاجت ها، دروغگويي ها و وقاحت ها هستند.
کساني كه در اضطراب محاکمه به سر ميبرند و خواهان محاکمهي "غيرجانبدار" هستند به اين چند سوال مردم نيز فکر کنند و جواب بدهند:
وقتي رژيم نجيب سقوط کرد و قدرت به دست تنظيم ها افتاد، ادامه ي جنگ و خونريزي خيانت بود يا نه؟ آيا ۶۵۰۰۰ کابلي در جنگ بين نيروهاي حزب اسلامي، اتحاد اسلامي، جمعيت اسلامي، وحدت اسلامي، جبهه متحداسلامي و ديگران به قتل نرسيده اند؟ اين تنظيم ها که هر کدام پسوند اسلامي در خود دارند، براي کدام اسلام جنگيدند؟ کدام يک از آنان کافر و مرتد و دهري بود، آيا حزب اسلامي، اتحاد اسلامي، جمعيت اسلامي، وحدت اسلامي، جبهه متحد اسلامي يا تمام آنان؟
از نظر اينان، با اين همه جناياتي که درين جنگ صورت گرفت، مقصر اصلي کي و يا کي ها بودند؟ آيا تنها گلبدين و ملاعمر؟ يا "دستان خارجي" که معمولاً تعدادي از جنايتکاران از همين "دستان" نام مي برند؟ تا حال از هيچ سردسته تنظيم ها شنيده نشد که به اين دوره چهار سالهي سياه (۱۳۷۱ _ ۱۳۷۵) اشاره کند که چرا چنين روزي بر مردم آوردند؟ کي مقصر آن است؟ شما در صورتي که جرمي را مرتکب نشده باشيد چرا وقتي از جنايتکار و محاکمهي جنايتکار صحبت ميشود، عکس العمل هستريک نشان ميدهيد؟ چرا ملالي جويا مورد تاخت و تاز قرار گرفت، وقتي محاکمه جنايتکاران را خواسته بود؟ چرا اين قدر براي خلع سلاح افراد تان لجاجت به خرج ميدهيد؟ آيا ميترسيد که اگر با دست خالي در برابر مردم بايستيد، عدالت را با دستان خود عملي خواهند ساخت؟ در صورتي که مقصر نيستيد چرا حاضر نميشويد اعلام کنيد که به هر نوع حسابدهي در برابر مردم آمادگي داريد؟ آيا وقتي خاموشي مردم را ميبينيد که قوغ انتقام در دل دارند، آن را حمل بر حماقت و ساده لوحي آنان ميکنيد که گويا قاتلان خود را نميشناسند و يا نميخواهند آنان را به ميز محاکمه بکشانند؟ اما نشر اين سند نه تنها سرآغاز محاکمهي شما نيست که توطئهاي عليه شما نيز به حساب نميآيد. اگر توطئهاي باشد براي خاک در چشم مردم زدن و برائت دادن شماست چون نام تان را مشخص نگرفته؛ اين سند نه براي خاين کشي که براي روزکشي، بخاطر فرونشاندن خشم مردم تهيه شده است چون اکثريت مردم در بيقراري براي انتظار محاکمهي شما به سر ميبرند؛ نشر اين سند براي خواباندن افکار پرسنده جهاني است که ناظر اند رژيم "دموکراتيک" آقاي کرزي به جنايتکاران خود چگونه رسيدگي ميکند؛ براي وانمود کردن اين است که گويا کميسيون مستقل حقوق بشر بيکار ننشسته و کار مهم ميکند.
تعدادي از شما مدعي اند که تقاضاي محاکمهي جنگسالاران نه تنها بسيار بي موقع است که اوضاع را متشنج تر ميسازد. آيا نميشود موقع مناسب محاکمهي جنگ سالاران را توضيح دهيد؟ چه موقع و تحت چه شرايطي بايد باشد؟ آيا کساني که جنايت کرده اند زودتر در قفس شوند، وضع را بهتر ميسازد و يا بين مردم رها باشند تا هر چه بيشتر مردم را بدرند؟ چطور ممکن است در نتيجه ي بستن دستهاي جنايتکاراني که عامل بي ثباتي در کشور اند وضع بي ثبات تر گردد؟ براي برچيدن تشنج در کشور فقط يک راه وجود دارد: دستگيري عاجل و فوري جنايتکاران، ممنوع الخروج قرار دادن آنان، براه انداختن محاکمهي عادلانهي شان از طرف ارگان هاي باصلاحيت و قابل قبول مردم و مصادرهي تمام دارايي هاي بادآوردهي آنان، به نفع مردم.
گروه دوم عکس العمل تعدادي از روشنفکراني است که خاينانه خود را وکيل مدافع جنگ سالاران قرار داده، تلاش دارند زير نام مقوله هاي عوامفريبانهاي چون جلوگيري از تشنج، تازه نکردن زخم هاي کهنه، حفظ وحدت ملي، گذشته را فراموش کردن و به فکر آينده بودن، بازسازي را عمده قرار دادن و سفسطه هايي از اين نوع ميخواهند مردم از تمام جناياتي که بر آنان رفته، گذشت کنند. اين گروه را فقط ميتوان خاينان بدتر از جنگسالار خطاب کرد زيرا بدتر از آنان عمل مي کنند، اينان خود را به زبان جنگسالاران تبديل کرده اند و به تقديس آنان مي پردازند. نهادهاي حقوق بشر نبايد محاکمهي اين دسته افراد وقيح را که ميخواهند ذهنيت عامه را مغشوش و احساسات آنان را جريحه دار سازند، فراموش نمايند.
گروه سوم که اکثريت مردم افغانستان را در بر ميگيرد نظر دارند که بايد جنايتکاراني که طي ۱۴ سال حاکميت فاشيستي و استبدادي رژيم پوشالي و باداران روسي شان، دوران سياه ۴ سالهي حاکميت تنظيم ها که مالامال از خيانت و جنايت بود، و حکومت تروريستي و قرون وسطايي طالبان که مرتکب جنايت نسبت به مردم و خيانت به وطن شده اند و عاملين اصلي نقض حقوق بشر ميباشند، بدون گذشت و ملاحظه کاري به محاکمه کشانده شوند.
اين محاکمه به تامين امنيت، تامين وحدت ملي، رفاه مردم و بازسازي کشور و استحکام پايه هاي دموکراسي خدمت ميکند. دولت آقاي کرزي نبايد تصور کند که صرف با پخش همين سند در رابطه با حقوق بشر رفع مسووليت ميشود، او بايد بيشتر از اين از جنگ سالار نوازي دست بکشد، مردم را اغفال نکند و زمينه را براي محاکمه تمامي جنايتکاران کشور فراهم سازد.