شماره هفتم (جدي ۱۳۸۳ - دسمبر ۲۰۰۴)


فهرست مطالب اين شماره









صفحه مبدا


ششم جدی سرآغاز فاجعه بيست و پنج ساله‌ی افغانستان

زمانی که مقاومت برحق مردم ما در برابر کودتاچيان هفت ثوری دامنهی وسيعتری کسب نمود و دولت دست نشاندهی روس در آستانهی سقوط قرار گرفت، افغانستان توسط ۱۲۰ هزار عسکر روس اشغال شد، امری که نتوانست وطن فروشان مزدور را از سقوط نجات دهد.

مردم ما با دادن بيش از يک مليون شهيد از استقلال، نواميس ملی و مقدسات خود دفاع نمودند. با سقوط دولت پوشالی، دسته های جنايت کار بر سرير قدرت تکيه زدند، آنان خون بيش از يک ميليون شهيد را زير پا کرده و کارد را به استخوان مردم رسانيدندکه دود از دماغ مرد و زن کشور برخواست و فضای سرزمين ما را مکدر ساخت. اينجا وقاحت و بيشرمی تعدادی از خلقی ها و پرچمی ها قابل تذکر است که با ديدن جنايات بنيادگرايان خود را برائت داده میگويند در دوران ما آنقدر جنايت نبود!؟ وقاحت و بیشرمی شايد کلمات مناسب حال خاينيني نباشد، که ناموس وطن را به خاطر قدرت سياسی به بيگانگان ارزانی نمايند، کشتار در پوليگون ها، اعدام سيزده هزار زندانی و از هليکوپتر به پايان پرتاب نمودن ها را فراموش نمايند. گردانندگان خلق و پرچم نه تنها جوابگوی جنايات خود اند، بلکه به خاطر همکاری شان با بنيادگرايان بعد از سقوط دولت پوشالی، شريک جرم آنان نيز میباشند.

در برخورد با مسايل بيست و پنج سال گذشتهي افغانستان بطور عمده دو ديدگاه وجود دارد، يکی ديدگاه خلق و پرچم و بنيادگراهاست تا "مسايل گذشته را بايد فراموش کرد" زيرا دوران، دوران تفاهم است، بیدغدغه چوکی ها را بين خود تقسيم نموده و روی جنايات خاک پاشيده شود و پول های باد آورده نجات يابد. ديدگاه دومی نظر اکثريت مردم افغانستان است که خواهان محاکمه جنايتکاران جنگی میباشند. حزب همبستگی افغانستان بارها و به صراحت خواهان محاکمهي جنايتکاران جنگی در طول بيست و چهار سال حاکميت خلق و پرچم، بنيادگراها و طالبان، که روی ديگر سکه بنيادگرايی میباشند، شده است.

ما روی اين موضع خود با قاطعيت پافشاری داريم و همزمان با آن خواهان همسويی تمام احزاب، سازمان های اجتماعی و عناصر ملی و دموكرات به خاطر صلح، آبادی و استحکام ارزش های دموکراسی میباشيم که بتواند شعار استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی را تحقق بخشد.