دوم عقرب الماسكى بود كه خيمه و خرگاه شب را خاكستر كرد. اين حماسه بايد منحيث نقطهى عطفى در روند تحولات خود جوش و غير حزبى ولايت ما ثبت و هر ساله توسط لشكر معارف تجليل گردد. دوم عقرب زاينده ى تظاهراتى حقوقي بود كه كار سازترين اثر را بر فضاى فكرى، اجتماعي و سياسي ديار ما برجاى خواهد گذارد.
شعر "۲ عقرب" را به عموم دستان روشنى كه سياهى را به دور دست ها كوچا نيدند تقديم مىكنم!
فريداحساس
دوم عقرب
مؤمن ترين روزسال بود
روزى كه غُل ها و زنجير ها
به زارى در پيشگاه مشت ها زانو زدند
تاديگردستى
با آزادى بيگانه نباشد
روزى كه هر دست
كليدي شد
و نقطه اى پايان بر حكومت قفل ها نهاد.
روزى كه آفتاب
زيبا ترين لباسش را پوشيد
ولب ها
شيوا ترين سرود را بر گور سياهي خواند.
دوم عقرب
آغاز فصلى كه در آن
زبان ها با كلام
پاها با مرز
عطش با چشمه
و لب ها با خنده آشتى مى كنند.
فصلى كه در آن
هر نگاهى مى تواند
آيينه را بشناسد
و بى هراس بگويد:
دوم عقرب
روزى كه بايد
ملكهء سال باشد
و مرجع تقليدى
براى قوس ها و
جدى ها و
دلوها...
شما، اى دستان دوم عقرب!
كه با فرمان تان قلب سياهي را ساقط كرديد
وايمان تان
تحجر را توبه داد
آينده مديون شما؛
و مزار تان
زيارتگاه آزاد يست!
۵ عقرب ۱۳۸۳
((سبز بهترين رنگ هاست!))