در اين شماره:



صفحه ورودي

شماره ۴، ميزان ۱۳۸۳ - سپتامبر ۲۰۰۴



شفيقه حبيبی در پله های عروج
يا سراشيب سقوط؟

ستاره سلطاني

به تاريخ ۱۲ سنبله خانم شفيقه حبيبی در پروگرام "در امواج آزادی" (راديو آزادی) به صفت معاون اول جنرال دوستم همراه با چند تن از کانديدان شرکت ورزيده بود. او در جواب يکی از شنوندگان که چرا يک فعال حقوق بشر، معاون کسی می‌شود که دستش به خون هزاران نفر از مردم مظلوم افغانستان آلوده است، گفت که: "جناب جنرال صاحب دوستم در سال ۱۳۷۱ از طرف مجددی صاحب لقب "مجاهد کبير" را گرفت. در دوران استاد ربانی زمانی که ايشان به خارج کشور سفر کرده بودند، سرپرست رياست جمهوری بودند و در دوره‌ی حکومت موقت آقای کرزی معاون وزارت دفاع و بعد نماينده‌ی خاص ايشان در سمت شمال بودند".

صرف نظر از اينکه مقامات و القاب در کشور ما عموما بنابر ملاحظات نظامی - سياسی و منافع رهبران وقت تفويض می شود، خانم حبيبی نگفت که در دوران قبل از ۱۳۷۱ کانديد ايده آل ايشان چه کارنامه هايی داشتند و چه القابی را از جانب دولت های وقت و يا مردم کمايی نموده بودند. تحصيلات ايشان در چه حد است؟ مهارت و ورزيدگی های کاری شان در کدام زمينه ها بود ه است؟ بد نبود که برای تاييد لقب "مجاهد کبير" با آزار و اذيتی که از دولت های دست نشانده روس ديده است، نيز اشاره می نمود. همچنان بی مورد نبود اگر ايشان به ذکر دلايلی می پرداختند که "مجاهد کبير" را از دست داشتن در ويرانی شهر کابل و شهادت ۶۵۰۰۰ از ساکنين آن برائت خواهد بخشيد.

خانم حبيبی در بخش ديگری از صحبت های خود گفت که "آقای دوستم يک جنرال نظامی است و تنها می جنگد، در جنگ هر چيز به وقوع می پيوندد." شايد حرف های شما درست باشد ولی شما به صفت معاون او نبايد چنين جمله‌ای بر زبان بياوريد. " تنها می جنگد" اگر هدف شرافتمندانه‌ای در قبال خود نداشته باشد، اگر در خدمت سياست مدبرانه‌ای قرار نداشته باشد و اگر برای برآورده ساختن آرزو و آرمان های درهم کوفته شده‌ی مردم بی گناه نباشد، دلالت بر بی بندوباری، وحشی گری، بی پرنسيبی و در نهايت، جنايتکاری می‌کند. اگر حرف شما جدی گرفته شود، اتحاد با ربانی و سپس گلبدين و اشتراک در جنگ های وحشيانه‌ی تنظيمی شهر کابل چيزی بيشتر از انجام عمل جنايتکارانه معنا نخواهد داد.

بنده به عنوان کسی که به فاميل "روشنفکر" شما و بخصوص عبدالحی حبيبی که در جمع آوری و تدوين تاريخ کشور ما سهم داشته اند، احترام معينی قايل بودم اما ناگزيرم منحصراً در پهلوی اسم شما سواليه‌ای بگذارم. چون آنچه را شما با ابراز "شايد درين جريان دوستم هم اصلاح شود" پله های عروج و افتخار تان به حساب مي آوريد، من آنرا سراشيب سقوط دانسته به فاميل "روشنفکر" حبيبی تسليت می‌گويم.