در اين شماره:



صفحه ورودي

شماره ۴، ميزان ۱۳۸۳ - سپتامبر ۲۰۰۴



روباه های مکار
در خدمت کفتار های خون آشام

استبداد نوعی از حکومتی است که در حوزه اقتدارش محدوديتی وجود ندارد و با حاکميت فردی و ايجاد قوانين خود ساخته‌اش طوری به اداره امور می‌پردازد که جوابگوی اعمالش نزد مردم نيست.

استبداد اگر آزادی مردم را در عرصه سياسی سلب می کند و بی عدالتی و نابسامانی شديد اقتصادی را باعث می گردد، در عرصه فرهنگی ضربات هولناکی بر جامعه وارد می آورد، از جمله بر روشنفکران ما که آسيب پذيرترين قشر جامعه درين زمينه هستند.

استبداد در وطن ما، روشنفکران را در برابر برخوردش نسبت به آنان، به سه گروه تقسيم می کند:

اول روشنفکرانی که شجاعانه و با قاطعيت در برابر استبداد می‌ايستند و بدون کوچکترين چشمداشت مادی و يا دريافت مقامی، کفن پوش به خاطر برچيدن بساط بيعدالتی و تحقق اهداف انسانی شان تا آخر می‌رزمند. گرچه تعداد اين روشنفکران در جامعه اندک است ولی تاثير و نفوذ عميق و ديرپايی بر جامعه دارند. به همين دليل نام اين روشنفکران در تاريخ جاودانه ميماند.

اين گروه روشنفکران در صورتی که متحد، سازمان يافته و با هشياری عمل کنند می توانند خدمات ارزنده‌ای به مردم خود انجام دهند ولی اگر در محدوده مبارزات فردی خود محصور بمانند با تمام نيات پاک و والای شان در برابر دشمن فوق العاده قوی تر از خود، کاری از پيش برده نمی توانند.

دسته دوم روشنفکران هم در ضديت با استبداد قرار می گيرند ولی به دليل تمايل و دلبستگی به زندگی شخصی نمی‌توانند در موضعگيری خود قاطع باشند. اينان از يکطرف آرزو دارند به خاطر رفاه و سعادت مردم خدمتی به آنان انجام دهند و از طرف ديگر دشواری راه و دستيابی به زندگی مرفه شخصی آنان را وسوسه کرده در شک و ترديد می‌اندازد.

تعدادی ازين روشنفکران هم در تيزابِ پول و مقام دشمن زودتر و آسان تر منحل می شوند و هم در برابر تهديد و ارعاب آنان تاب نياورده تسليم می‌شوند. اما تعدادی از آنان بر شک و ترديدهای خود غلبه نموده تا آخر راه مبارزه را پيشه کرده، به راه و مردم خود وفادار می مانند.

دسته سوم روشنفکران از همان ابتدأ يا در دام تهديد استبداد قرار می‌گيرند و يا هم در دام تطميع. در وجود اين روشنفکران ارزشی بنام وجدان وجود ندارد؛ اينان فقط به منافع پست و حقير شخصی خود می انديشند؛ جاه طلبش خود را به مقام و منزلتی می رساند و پول دوستش به پول و گروه حريص تر آنان به هردو.

اينان با فرومايگی ميخواهند چشمان مردم را برای ديدن تيغ عريان استبداد ببندند؛ بی قرار تر و ماهرانه تر از همه، مستبد را با هفت قلم طوری آرايش می دهند که گرگ درنده ای را مردم بره ی بی آزاری تصور کنند.

اين روشنفکران پابند راه و ايدئولوژی ثابت و معينی نيستند و مهارت خارق العاده‌ای دارند از دل و جان و با حرارت تمام و بدون خستگی به دهل هر مستبدی برقصند و طبعا اين روشنفکران استعداد بسيار خوبی دارند که آسان و ارزان از طرف دشمنان خارجی وطن ما به عنوان عامل و خبرچين خريداری شوند؛ مستبد اگر تيغ و تلوار و لشکری دارد بر پايه آن معمولا مردم را با طريقه های آشنا و موثرش و نه با شور و سر و صدای فراوان تهديد می کند ولی اين روشنفکران چون کاسه های داغ تر از آش که معلوم نيست با چه نوع فعل و انفعالات به رستم های زمان بدل شده اند، طوری به تهديد مردم می پردازند که گويی اردويی چون چنگيز در اختيار دارند و اينطور با کراهت به ميخ ديگران می پرند.

هرچند تعداد اين روشنفکران هم در وطن ما اندک است ولی چون با ننگ سياه خدمت به دشمن آلوده هستند، بمثابه مکروب های مهلک جامعه عمل می کنند و بر روشنفکران ماست تا بدانند و هشيار باشند که خطر اين روباه های مکار و حيله گر کمتر از کفتارهای خون آشام و ددمنش نيست.