در اين شماره:



صفحه ورودي

شماره ۴، ميزان ۱۳۸۳ - سپتامبر ۲۰۰۴



در کنج و کنار انتخابات

عبدالستار سيرت: که زندگی آرام خود در خارج از کشور را رها کرده و برای «رهبری» مردم راه گم کرده‌ی ما قدم رنجه فرموده اند، طی اولين سخنرانی ۲۰ دقيقه‌ای خود در تلويزيون کابل که می‌خواست رای اعتماد مردم را به خود جلب نمايد، به برنامه‌ی کار خود اشاره ننمود. وی در مورد دوستی با امريکا فراوان صحبت نموده، جملاتی به لسان انگليسی ايراد و شخصا ترجمه نمود.

● مردم می‌گويند: چون آقای سيرت در خارج از کشور زندگی نموده، نيازهای مردم و راه حل های آنرا نميداند، ازينرو چيزی برای گفتن نداشت. ايراد سخنرانی به زبان انگليسی و ترجمه‌ی آن به لسان دری را عده‌ای به خودنمايی تعبير می‌نمايند که نطفه های حقارت در خود دارد. تعريف و توصيف از امريکا را حمل بر بی باوری به مردم افغانستان دانسته می‌گويند آقای سيرت کليد حل مسايل افغانستان و راه به دست آوردن چوکی رياست جمهوری را در جيب امريکا می پالد.

داکتر فاروق نجرابی: طی ميزگرد راديويی و سيمينارهايی که اشتراک نموده، از تحصيلات عالی خود يادآوری و تاکيد ورزيده اند که مردم بايد به فردی دارای تحصيلات عالی رأی بدهند. ايشان سابقه‌ی حزب خود را ۱۵۰ سال دانسته، مدعی است که حزبش توسط شاه زمان درانی تاسيس گرديده است. آقای داکتر نجرابی در محافل و دعوت های رسمی نيز گاهی از چپن استفاده می نمايند.

● مردم می گويند: جامعه شناسی علمی است که مسايل و راه حل های جامعه را توضيح می‌دهد. همانطوريکه جامعه شناس نمی تواند به تداوی مريض بپردازد، داکتريکه از علم اجتماع بی خبر باشد نيز نخواهد توانست به حل معضلات اجتماعی موفق شود. آقای نجرابی که تنها در رشته‌ی گوش و گلو تخصص دارند، در صورت رييس جمهور شدن بينی ما را خواهد بريد. سابقه‌ی حزبی آقای نجرابی نيز عده‌ای را نگران ساخته هراس دارند که با برنامه‌ی کاری‌ای که برای مرده های نياکان شان وضع خواهند نمود، آنان را در بزنس خود سرگردان سازند. عده‌ای معتقد اند که چپن پوشيدن داکتر صاحب در محافل رسمی به معنی آمادگی برای احراز پست رياست جمهوری توسط ايشان است اما تا زمانيکه کلاه قره قلی نپوشد، رييس جمهور نخواهد شد.

حفيظ منصور: طی کنفرانسی در وزارت اطلاعات و کلتور مدعی شد که نمايندگان زن در لويه جرگه خواهان آزادی همجنس بازی شده، می‌خواستند آنرا در قانون اساسی بگنجانند. او طی کنفرانس ديگری در همين وزارت گفته بود که «من افغان نيستم».

● مردم می گويند که شايد آقای منصور از ملتی که به آن منصوب هستند چنين حرف هايی شنيده باشد نه در لويه جرگه‌ای که ادعای آنرا دارد. بد نخواهد بود اگر به حافظه‌ی خود فشار آورده به خاطر بياورد که اين حرف را واقعا در لويه جرگه شنيده است و يا در خلوت خارج از آن.

لطيف پدرام: آقای پدرام به لحن اخطارگونه اظهار نمود که در صورت عدم استعفای کرزی، ما مسوول عواقب آن نخواهيم بود. همچنان ايشان راه حل پرابلم هاى كشور را در ايجاد سيستم فدرالي دانسته بر آن تاكيد مى ورزند.

● يک عده اخطار دادن پدرام را به داستان فردی تشبيه می‌کنند که کسی او را زير پای خود انداخته، لت می کرد و او پيهم اخطار می‌داد که اگر فورا از بی حرمتی‌اش دست نکشد، چيزی بر سرش خواهد آورد که کسی نديده باشد. اما بعد از آنکه ضارب اجازه داد از جايش برخيزد، پرسيد که اگر رهايش نمی کرد چی می توانست بر سرش بياورد؟ فرد اول جواب داد: هيچ چيز! مردم ميگويند قبل از شما هم افرادى بودند كه تجزيه افغانستان را در خواب مى ديدند اما نچليد.

سيدعبدالهادی دبير: در ميزگرد دهم سنبله‌ی خود با راديو آزادی کلمات رکيکی در مورد کرزی ايراد نمود که عده‌ای آنرا توهين به کرزی دانسته اند. همچنان از آقای دبير پرسيدند که چگونه از ملنگی به جنرالی رسيده است؟ چرا پشتون ها را به قوم اسرائيل نسبت داده است؟ دبير مدعی شد که در افغانستان جنگ سالار نداريم، او چند نفر را نام برده گفت، اينان قهرمانان ملی هستند نه جنگ سالار.

● عده‌ای که دبير را می‌شناسند معتقد اند که ايشان قصد توهين به آقای کرزی را نداشتند، شيوه‌ی صحبت کردنش همين طور است و در مورد چگونه جنرال شدن ايشان نيز می‌گويند که: رحم خداوند که ميسر شود - خوانده و نا خوانده برابر شود. پشتونها می‌گويند که اگر دبير تذکره خود را ورق می‌زد چنين نمی‌گفت. در مورد «قهرمانان ملی» که آقای دبير نشاندهی نمود، تنها کنجکاوان می پرسند که ميم دوم کسره دارد يا ضمه؟

ميرمحفوظ ندايی: در ميزگرد راديو آزادی به چندين شهادتنامه، سابقه کار و مبارزه، مطالعه تاريخ و بصيرت اجتماعی خود استناد نموده گفت: شما، در افغانستان فرد ديگری مثل من پيدا کرده نمی توانيد.

● يک عده می گويند، حيف نيست چنين دّر ناياب را در مشکلات اداری کشور جنگ زده و مردم سرکش آن مصروف ساخت؟ وی بايد در يک اداره آموزشی به تربيت افراد شايسته‌ای مانند خودش بپردازد، تا شاگردانش نيز با تعريفی که از خود شان خواهند نمود، مردم را مجذوب خويش ساخته، جمعا به رهبری آنان مبادرت ورزند. زيرا به يک گل بهار نمی‌شود.

حاجی محمد محقق: بالای حامدکرزی انتقاد نمود که چرا کرسی وزارت معارف را تا روشن شدن نتيجه‌ی انتخابات برای يونس قانونی خالی نگذاشته است. همچنان در خطابه‌ی خود که از تلويزيون نيز پخش گرديد اظهار داشت که افکار مخرب سياسی بدتر از دستان خون آلوده اند. ايشان گفتند كه حكومتش مسايل امنيتى جنوب و جنوب شرق را كاملاً حل خواهد نمود.

● مردم می گويند، محقق هم به ميخ می‌زند و هم به نعل. هم برای قانونی به چوکی وزارت معارف می چسبد و هم می خواهد برای آينده خودش چنه زده با کرزی وارد معامله شود. يک عده هم می‌پرسند که اگر کرزی درخواست محقق را می‌پذيرفت سرنوشت اين چوکی از نظرش چگونه می‌بود؟ در مورد، افکار سياسی و دستان خون آلود جواب می دهند که: پس، نوش جانت! هر چی کردی، خوب کردی!! در مورد تامين امنيت در مناطق جنوبي و شرقي مى پرسند كه راه حل چه خواهد بود، ميخكوب؟

يونس قانوني گفتند: آقاى كرزى در پيشبرد وظايفش ناكام بوده او تاكنون نتوانسته مشكلات افغانها را حل، امنيت مطمئن در كشور تامين و روابط دوستانه را باكشورهاى همسايه ايجاد نمايد.

او علاوه كرد كه "حمايت و پشتيبانى اسماعيل خان، استاد عطا و حاجي حضرت على را كسب نموده ام".

● مردم مى‌گويند: ناكامى كرزى در اين زمينه ها را قبول داريم. دليل آن را بايد از مشاور امنيتى و وزير خارجه‌اش پرسيد. همچنان در رابطه با كسب پشتبانى ميگويند نوش جانت باد!

سيد عالمي بلخى (معاون قانوني): ۱۲ ميزان در پروگرام "در امواج آزادى" گفت "قانوني صاحب هيچ وقت رييس جمهور نبوده و بمب نيپال (منظور ناپالم است) هم در اختيار نداشته تا سر مردم استعمال بكند". ايشان علاوه نمودند آقاى قانوني بخاطر علاقه‌ايكه به احمد شاه مسعود دارد از عكس هايش استفاده شده در پهلوى بعض عكس هاى قانوني. و نيز توصيه نمودند كه "مردم بايد كانديدها را با شخصيت و شهرت كه بين مردم دارند و گذشته‌ي شان نبينند، طرف خط مشى شان به بينند.

● مردم مى گويند: الهى شكر كه چنين چيزى را در اختيار نداشتند...

در مورد عكس ها هم اگر اشاره نمي فرموديد شايد يك عده آنرا بزنس سياسي فكر ميكردند. و اما در مورد معيار قضاوت، خوب شد كه گفتى اگر نه ما شايد "اشتباهاً" گذشته ها را بخاطر مي‌آورديم، روى اعمال گذشته‌ى كانديدان و يا واقعيت هاى موجود قضاوت مي‌كرديم، تشكر از شما.