محمديوسف مشهور به بشيربغلاني از قومندان هاي سرسپرده حزب اسلامي گلبدين که کارنامه هايش در مسير شاهراه پلخمري - کندز بر همگان روشن است، از ولايت فراه برکنار و "محترمانه" به منزل برگشت.
بشيرخان در اواخر سال ۱۳۸۲ به صفت والي بادغيس تعيين شد که عکس العمل شديد و تظاهرات مردم آنجا مانع اشغال وظيفه اش گرديد. سپس ولايت فراه برايش پيشنهاد گرديد که عليرغم جلسات و ميتينگ هايي که موسفيدان فراه در مخالفت با بشير تشکيل دادند به آنجا رفته، اشغال وظيفه نمود. بشيربغلاني طي سه ماه كه به صفت والي ايفاي وظيفه نمود، توانست "اراکين" پراکنده ي حزب اسلامي را از ايران و افغانستان جمع آوري نموده در اتحاد با طالبان و دنبالچه هاي بومي جنگ سالاران در آن ولايت منسجم نمايد. همچنان او شريان هاي عايداتي ولايت را بدست گرفته افراد طرف اعتمادش را که از بغلان با خود آورده بود براي حفظ آن توظيف نمايد.
بعد از سپري شدن سه ماه عدهاي از موسفيدان فراه به کابل ميآيند تا مقامات مرکز را از استفاده جويي و بيکفايتي بشيرخان آگاه سازند. متعاقب آنان، بشير هم با تني چند از طرفدارانش به کابل ميآيند تا فعاليت موسفيدان را خنثي سازد. سپس درفراه مظاهرهى بيش از ۴۰۰۰ نفري براي ابراز عدم رضايت از بشير به راه ميافتد. فرداي آن حدود ۲۰۰ نفر كه شاگردان مدرسه را نيز در بر ميگرفت، به طرفداري بشير مظاهره کرده، با نيروهاي پوليس درگير ميشوند و ساعتي بعد حدود ۷۰ نفر شان كه اسلحه گرم و چوب با خود داشتند بالاي منزل ملالي "جويا" حمله ميبرند که در جريان برخورد با محافظين جويا شش نفر زخمي ميدهند. روز بعد از آن افراد بغلاني که در مسير ايران - افغانستان براي اخذ حقالعبور از قاچاقچيان توظيف شده بودند با افراد محل درگير شده، سه نفر را از بين برده و خود نيز سه کشته و سه مجروح ميدهند. بالاخره دولت مرکزي تصميم ميگيرد بشير را از وظيفهاش سبکدوش نمايد.
قرار اطلاعات رسيده، بشيرخان و افرادش در دورهي حکومت سه ماهه خود نه تنها مليونها افغاني از مردم محل به نام قرض اخذ نمودند، حتي ظرف هاي مهمانخانه ولايت فراه، يک پايه دستگاه مخابره و يک پايه تلفن سريا را با خود به شکل "غنيمت" برده و سيت هاي موتر سرف را که بايد والي جديد از آن استفاده مينمود، تبديل کرده است. او در حالي به خانه بر ميگردد که سه جسد و شماري مجروح را نيز با خود حمل ميکند.