اخيراً آقاي کرزي اعضاي لويه جرگه، موسفيدان منطقه، سران تنظيم ها و تعدادي از اراکين دولت را دعوت کرد تا از آنان روي همکاري هاي درازمدت ايالات متحده امريکا به افغانستان مشورت بگيرد.
يکي از نکات بارز و آزاردهنده اين جرگه باز هم حضور تعدادي از جنگسالاران بود که تا هنوز حساب مردم با آنان تصفيه نشده است. آقاي کرزي با دعوت ازجنگسالاران يکبار ديگر به ملت اعلام نمود که دست نوازش از سر آنان را به دليل همفكري و يا هم به دليل سازش با آنان، بر نمي دارد.
هم چنان معلوم نبود روي کدام دليل خبرنگاران اجازه نيافتند در جلسه اشتراک نمايند و تعدادي هم كه در آنجا حضور بهم رسانيده بودند، از تالار مرخص گرديدند.
از هيچ حزب و شخصيت دموکراتي درين جلسه دعوت نشده بود، به نظر ميخورد آقاي کرزي قصد مقاطعه و يا حذف اين نيروها از صحنه سياسي کشور را دارد.
در جلسه که با دقت سازماندهي شده بود، بدون آنکه آقاي کرزي با صراحت مسئله پايگاه نظامي امريکا را مطرح نمايد، با مهارت خاص خودش آن را طوري سمت داد که نظر مثبت تقريباً همه ي اعضاي مجلس مبني بر همکاري هاي دايمي امريکا به افغانستان را بدست آورد.
عليرغم آنکه اعلام گرديد نظر اين مجلس بيشتر جنبه مشورتي دارد تا تصويب، و فيصله ي نهايي موکول گرديد به پارلمان آينده کشور، اما حضور دايمي نيروهاي نظامي امريکا در افغانستان مسئله فوق العاده مهمي است که نبايد ابعاد نگران کننده آن را دست کم گرفت.
مردم ما حوادث خونين و مرگبار بعد از سقوط دولت دست نشانده روسها در سال ۷۱ تا ۷۵ و پيامد تسلط نظام فاشيستي طالبان از سال هاي ۷۵ تا ۸۰ را نه «فراموش کاري» ساده مسئله افغانستان از طرف امريکا، آنطوريكه تعداد قابل توجهي از مفسرين ما به غلط اين ارزيابي را دارند، بلکه عمدتاً از اشتباهات اين کشور ميداند. چنانچه امريکا بهاي بسيار گران اين اشتباه خود را در حادثه ۱۱ سپتامبر پرداخت و ناگزير شد با همکاري ملل متحد و قطعات آيساف در مقابله با تروريزم در کشور ما حضور نظامي بيابد که با برخورد نه چندان گرم و صميمانه و نه هم با برخورد خصمانه مردم ما، که هميشه با حضور بيگانگان در کشور شان حساسيت دارند، مواجه گرديد. يکي از دلايلى كه مردم با بي ميلي حضور اين نيروها را بپذيرند خيانت و بي کفايتي تعدادي از «رهبران» است که خون دو مليون شهيد را پامال کردند و کشور را به تباهي کشاندند. حال اگر بيگانگان مي آيند و براي ما دولت مي سازند، امنيت ما را مي گيرند، براي ما قانون مي سازند، براي ما اردوي ملي و پوليس ملي مي سازند دليلش فقط و فقط بي عرضگى «رهبران» تنظيم ها است. ناگفته پيد است که چنانچه اين نيروهاى خارجي در شرايط كنوني از كشور ما بيرون شوند، مردم ما روزگار بدتر از سال هاي ۷۱ تا ۷۵ را تجربه خواهند کرد.
پس اگر از يک طرف حضور فعلي قطعات نظامي آيساف در کشور ما به حال اين ملت ضرور و سودمند است، از جانب ديگر اين نكته نيز مهم است كه نبايد دوستان بين المللي ما، در همين وضعيت حساس کشور و منطقه از انگشت افگار ملت ما بگيرند و حضور دايمي و يا پايگاه نظامي خود را در منطقه مطرح نمايند.
ايجاد پايگاه نظامي از چند لحاظ براي ملت ما سودمند نيست:
۱- افغانستان در طول تاريخش، در جنگ هاي اول و دوم جهاني و در جناح بندي هاي نظامي بعد از آن هميشه بيطرفي عنعنوي خود را حفظ کرده و حالا هم بايد اين موقف خود را حفظ نمايد. زيرا اين کشور از جنگ آسيب هاي فراواني ديده و حتي قادر نيست بار جنجال هاي خود را به دوش بکشد، چه رسد به اينکه با وارد شدن در تعهد نظامي، بار گران آن جبهه را نيز به دوش بکشد.
۲- افغانستان کشور فقير و محتاجي است در بين کوره هاي سلاح اتمي همسايه هاي خود در منطقه، چون ايران، پاکستان، روسيه، چين و هند. حال اگر کشور ما با هر يک از نيروهاي پر قدرت اتمي داخل معاهده اي مي شود، بايد آمادگي مقابله با حملات تباهکن جبهات مخالف اتمي را بگيرد و اين حتي در درازمدت براي کشور ما محال است.
۳- ساختن پايگاه نظامي به سود امريکا هم نيست زيرا اين کشور فقط براي مقابله با تروريزم، مافياي مواد مخدر و کمک به کشور ما آمده نه اهداف استراتژيک نظامي خودش براي منطقه. طرح پايگاه نظامي امريکا مسئله حسن نيت اين کشور مقابل افغانستان را خدشه دار ساخته و دشمنان مردم افغانستان زمينه مي يابند تا جبهه خود را قوي تر سازند.
مردم ما در حاليکه خواهان حضور نظامي دايمي هيچ کشوري در افغانستان نيستند، بهترين کمک جامعه جهاني را در آن مي دانند تا کشور ما را ياري دهند كه از لحاظ اقتصادي و نظامي به پاي خود بايستد و قادر شود مشکلات خود را خودش حل نمايد تا نه قطره اي از عرق و نه قطره اي از خون هيچ سرباز بيگانه اي به خاطر مردم ما بريزد و به يقين مردم اين پوتانسيل نهفته ي ساختن کشور خود را دارند به شرطي که «رهبرانش» به آنان خيانت نکنند.