ريشه تظاهرات و خيزش هاي مردم را بايد بسيار عميق ديد تا به علت اصلي آن پي برد. توده هاي ما از ستم و تجاوز و خيانت بنيادگرايان به ستوه آمده، سلول سلول بدن شان را نفرت و انزجار از وضع جاري فرا گرفته و فقط مترصد فرصتي اند تا اين خشم شان را عليه حکام تبارز دهند. پس اگر زير فلان مسئله ظاهراً بي اهميت (تثبيت ناشده)، مردم تظاهرات راه مي اندازند علت اصلي جاي ديگر است.
اگر تظاهرات اخير به نام بي حرمتي به قرآن راه افتيده، اين بينادگرايان اند که آن را جنبه ديني داده و طوري تبليغ مي کنند که گويا مردم ما از تمامي مردم مسلمان جهان مسلمان ترند که هيچ کس ديگري تظاهرات نکرد ولي ما تظاهرات مي کنيم و کشته مي شويم. با آنكه ممكن هست دشمنان مردم و كشور نيز ابراز نا رضايتي مردم را مورد سؤ استفاده قرار دهند اما در اصل بي حرمتي به قرآن و مسايلي از اين قبيل فقط بهانه اي بدست مردم است تا کينه و نفرت شان را مقابل دولت و جنگ سالاران ابراز دارند.
وقتي مردم خبر تجاوز به رحيمه گک را مي شنوند و يا از سنگسار آمنه خبر مي شوند و يا مورد ستم و بي ناموسي قرار مي گيرند، وقتي مردم مي بينند که مسببين سال ها بي خانماني و درد و رنج و بي سرنوشتي شان در پست هاي کليدي جابجا شده اند و در ارتکاب هر دنائت و بي ناموسي دست شان باز گذاشته شده، اين تا مغز استخوان شان را مي سوزاند و يک جرقهي کوچک نياز دارد که شعله نهفته در دل شان را بيرون دهند و اين تظاهرات و خيزش هاي مردم عمدتاً دليلي جز اين ندارد.
منتهاي خودفريبي و قضاوت سرسري خواهد بود اگر اين عوامل پنهان در پشت سر بر آمد مردم را نديد. با تحليل هاي نادرست و غير واقعي نبايد به بنيادگرايان زمينه داد که خيزش هاي مردم را به نفع خود تعبير کنند و از آن سود برند.
اگر وضع به همين منوال ادامه يابد و آقاي کرزي سياست سازش و خاين نوازياش را ادامه دهد سراسر افغانستان در موج خشم و انزجار مردم غرق خواهد شد که در آنصورت، دولت راهي جز سرکوب فاشيستي آن را نخواهد داشت.
تظاهرات يک فرهنگ پيشرفته و مترقي است که خوشبختانه مردم ما به آن دست يافته اند. در فضاي رعب و وحشت که خاين و جنايتکار و وطنفروش دست بالا دارد اين يگانه سلاح در دست مردم است که ميتوانند حق خود را طلب کنند و دولت را مجبور سازند که سنگرها را رها کرده به رأي و خواست مردم گوش فرا دهد.