گفته مي شود که تنها ايالات متحده امريکا چند مليارد دالر براي مجاهدين و بازماندگان شان بصورت نقد پرداخت کرده است. امداد مالي اروپا و کشور هاي عرب سر به چندين مليارد ديگر مي زند. اين پول ها همه متعلق به مجاهدين شهيد، فاميل ها و بازماندگان آنان و معيوبان جنگ مي باشد. دارائي هاي با اصطلاح مجاهدين امروز که از هر کدام شان سر به بليون ها دالر مي زند، هر يك چندين بلند منزل در کابل و ساير شهر ها ساخته و يا در بانک ها اندوخته اند، همگي مال مسلم وارثين شهدأ، بيوه زنان و معلولين جنگ هستند که مي بايد براي شان باز گردانده شود. آخر اين شهدأ براي وطن و براي آزادي اين ملت از سلطه شوروي جهانخوار شهيد شدند نه براي پول دار شدن «رهبران». آنان از زن و فرزند و از وابستگان خود بخاطر اين وطن و اين ملت و افتخارات ملي شان بريدند و خويشتن را قرباني جهاد افغانستان کردند، نه بخاطر پولدار شدن به اصطلاح «رهبران» مجاهدين. حيات که اينقدر عزيز و گرانبها است آنرا بخاطر نجات ما و شما از کف دادند نه بخاطر اين شکم گنده ها که به هيچ نمي ارزند. آيا آن همه خون هاى ريخته شده بخاطر اين بود که يک تعداد هرزه مليونر شوند و بازماندگان شهدأ در فقر و ذلت بسر ببرند و آيا... ؟
کوچه و بازار از بيوه زن ها و بازماندگان شهدأ و معلولين بي دست و پا پر است که دست و پاي هر عابري را مي گيرند و از او استمداد مي جويند.
معيوبين و ورثه شهدأ نبايد گدائي کنند و نبايد از دولت و ديگران خيرات بخواهند، بلکه بايد هر کدام حق حقه و مسلم خود را از سران تنظيمي بخواهد که در جبهه اش معيوب شده و يا عزيز ترين نان آور خود را از دست داده است. وزارت شهدأ و معلولين که در قلت بودجه گرفتار است و با صدها هزار معيوب و معلول دست به گريبان مي باشد، مي تواند ورثه شهدأ و معلولين را در حصول حق شان از سران تنظيم ها کمک نمايد. به تقاضاهاي شان نظم و ترتيب بدهد. موضوع را از مجاري حقوقي و قضائي آن به جريان بياندازد و يک صندوق شهدأ و معلولين باز کند که تمام دارائي هاي غصب شده ي ايشان باين صندوق باز گردد و بصورت مستمري براي آنان تاديه شود.
تصفيه حساب اين غاصبين بسيار ساده است. اول اينکه لست حواله جات هر کدام شان که چقدر پول بنام تنظيم خود گرفته اند، در دفتر آي اس آي پاکستان موجود است. دوم تمام امداد گرانيکه به جهاد افغانستان کمک کرده اند، هم اکنون در افغانستان وجود دارند و براي دولت کنوني افغانستان نيز کمک مي نمايند، آنان مي دانند که به کدام تنظيم چقدر کمک شده است و کي آنرا تسليم گرديده است. سوم، حساب هر يک از حسابداران در بانک هاي خارج و داخل موجود است و کشور ها مي توانند حسابهاي غاصبين را منجمد گردانند. چهارم، هريک از اين سران که اکنون ميلياردر شده اند، در سال هاي ۱۳۵۰ يک شهروند عادي کابل بودند. يا از دولت معاش مي گرفتند و يا اهل کسبه بودند که در خانه هاي کرائي زندگي مي کردند و يا در خانه هاي گلين دو سه اتاقه در ساحات فقير نشين شهر بسر مي بردند. اين ها اکثر شان لاي پيراهن و تنبان و پاي پياده يا با چپلک به پاکستان و ايران رفته اند. هرچه آن روز ها داشتند مي تواند مال خود شان باشد، باقي مال ورثه شهدأ و معلولين جنگ است.
متذکر بايد شد که آقاي احمد شاه "احمدزي" زماني که کانديد رياست جمهوري بود، در پاسخ به يک سوال اظهار داشت که دارائي هايش مال مردم يا جهاد افغانستان است. در صورتيکه از سران ديگر تنظيم ها گرفته شود، او نيز حاضر است آن را به مالکين اصلي اش بسپارد. به همين ترتيب آقاي انوري، والي کابل، نيز در جواب سوالي دارايي هاي آيت الله محسني و ساير «رهبران» و «سران» تنظيم ها را مال ملت خوانده بود که نزد آنان مانده است.
اميد وارم که مسوولين امور به نداي وجدان خود پاسخ مثبت داده به پاس رأي اعتمادي که از اين مستمندان بدست آورده اند «مال ملت» را از غاصبين آن اخذ نمايند.