شماره ۱۱(ثور ۱۳۸۴ - اپريل ۲۰۰۵ )


فهرست مطالب اين شماره









صفحه مبدا


سياست هاى روز روى مصلحت
دور مى زند

B52 منجي كساني شد كه ناصادقانه خود را نجات دهندگان ملت قلمداد مي كنند. فرو ريختن دو برج تجارت جهاني در نيويارك، عصبيت قيم را به اوج رساند و طالبان و القاعده آماج حمله قرار گرفتند. نگو كه تراژيدي اين حادثه هولناك، بخت و ستاره‌ي "رفيقان حاشيه نشين" را به درخشش درآورد و مردم هم قضيه را به فال نيك گرفتند. شوخي تاريخ همان شد كه يكطرف در مراسم سوگواري و طرف ديگر را در ميدان شادي غرق ساخت. اكثريت خاموش مردم با شك و ترديد ناظر و منتظر سرنوشت خود شدند تا ببينند كه چرخ سياست چگونه به گردش در مي‌آيد و چگونه تاريخ زندگي شان رقم مي‌خورد.

دو سال و چند ماه از حكومت آقاي كرزي مي گذرد. از گفته هاي مشهور شان هست كه "مردم از وي امنيت مي‌خواهند نه نان..."، "تفنگ سالاران خطرناكتر از تروريستان هستند"، "كابينه‌ي ائتلافي نمي سازم"... اما معلوم شد كه "رابطه ها قوي تر از ضابطه ها" عمل كردند و جناب شان نتوانستند براي مردم امنيت، كابينه‌ي منزه و با ضابطه به وجود آورند. مردم منتظر بودند تا محاكمه‌ي جنايتكاران و خلع سلاح جنگسالاران را شاهد باشند. مردم با منطق قوي و تجربه زندگي دريافته بودند كه بدون خلع يد از سركردگان مجرمين جنگي نميتوانند به خواسته هاي انساني شان برسند. مردم اعتقاد راسخ داشتند و دارند كه گره و مشكل اساسي زندگي شان طي ۲۵ سال، موجوديت پوشاليان، بنيادگرايان و طالبان بوده و هست. آنان مي‌گويند كه "آزموده را آزمودن خطاست". اين منطق قوي آويزه گوش فرد فرد اين كشور است. مي‌گويند كه در پشت پرده سياست هر طلسمي كه از نظرها پنهان باشد، شكننده است. معيار و محك سنجش حقيقت، اعمال انسان هاست و نه گفته هاي اين يا آن شخص مذهبي، سياسي، علمي و غيره. چرا كه هر سياستي، اهداف خاصي را تعقيب مي كند و در آخرين تحليل هر سياستي در خدمت منافع اقتصادي اين و يا آن شخص و يا جمع قرار داده مي شود. بناءً آقاي كرزي رأي مردم را به دلايل فراوان از آن خود كرد تا به اهداف انساني، امنيتي، معيشتي و از همه بالاتر عدلي شان بپردازد، نه اينكه با تفنگسالاران از در سازش درآمده و راي مردم را ناديده بگيرد. آقاي كرزي و حاميان بين المللي شان با علم نمودن شعار دموكراسي و عدالت اجتماعي مي توانستند تروريستان، باندهاي جنايت پيشه و مافياي مواد مخدر را با تكيه بر اكثريت ستمديده به هيچ مبدل سازند تا منافع ملي كشور ما و منافع كشورهاي ديگر تأمين گردد. اما دولت به جاى تكيه بر مردم و پافشاري روى وحدت ملي راه سازش ها و "مشاركت ملي" را در پيش گرفت. سياست هاى پشت پرده فشاريست كه در استقلاليت فكري و عملي دولت ها تاثير مخربي دارد.

سياست هاي پشت پرده فشاريست كه در استقلاليت فكري و عملي دولت ها تاثير مخربي دارد. تسليم شدن بي چون و چرا در برابر سياست هاي سودجويانه، فرد، حزب و حكومتي را وابسته ساخته و در آخرين تحليل به ورطه بدنامي و خيانت مي كشاند. تجربه ۲۵ سال گذشته كافي است تا با درسگيري از آن در سقوط خود، حكومت و منافع ملي محتاط بود و جانب مردم و حقانيت خواسته هاي شان را نبايد و تحت هيچ گونه شرايطي پامال كرد. اگر چنين شد به گفته آقاي كرزي استعفا راه شرافتمندانه است كه بايد و به فوريت عملي گردد تا درسي باشد به آيندگان و آزاد انديشان راه سياست در مبازه بر ضد ستم پيشگان و ميهن فروشان.

درست است كه وحدت اقوام و مليت هاى مختلف در اثر سياست هاى خاينانه‌ي جنگسالارن و طالبان به نفاق و شقاق كشانيده شد و از درگيري افغان در مقابل افغان بليون ها دالر كمايي كردند.

اين هم درست است كه سايرين منافع خود را در كشور ما تعقيب مي كنند. به گفته‌ي سناتورهاي امريكايي، مي خواهند پايگاه هاي نظامي در افغانستان درست كنند. جاپان، پاكستان، ايران، روسيه، چين، هند وغيره هم منافعي درين خطه براي خود دست و پا مي كنند. هر كس به تناسب نيروي نظامي و اقتصادي سهمي را براي خود درنظر دارد. به حزب سازي مشغول اند و مبالغ هنگفتي در اختيار طرفداران خود قرار مي دهند. انتخابات راه مي اندازند و به افراد مورد نظر خود رأي جمع مي كنند. پوشالياني چون دوستم را به مقامات ارشد رهبري اين مردم ستمديده انتصاب مي كنند به انوع و حيل گوناگون مسئله ي فدراليزم و تجزيه طلبي و يا نزاع بر سر خط دورند را دامن مي زنند اسلحه، پول و حتى راديوهاى سيار در اختيار مزدوران شان مي گذارند تا لجام دولت را در دست خود بگيرند اما اين تضادها را مي توان با موضع قاطع، استدلال و اتكا به مردم حل كرد. كار ديگرى كه دولت مي توانست و لازمست، انجام دهد به محاكمه كشانيدن جنايتكاران جنگي و خاينين ملي است اما متاسفانه درين مورد هم مي گويند كه در افغانستان كدام محكمه اي داير نشده تا جنايت را تشخيص و جنايتكار را به جزاي اعمالش برساند!؟ به اساس اين گفته و تا فرا رسيدن "جو لغمان"، هر فرد مي تواند و حق دارد به كار گمارده شود و از تجارب "گرانبهاي سياسي و نظامي" شان استفاده به عمل آيد!؟ بسيار خوب، در كدام محكمه حضوري و صحرايي ملاعمر، اسامه، گلبدين... محاكمه شده اند كه براي دستگيري آنان مليون ها دالر اختصاص داده شده است؟ اگر گفته شود كه فروپاشي دو برج تجارت جهاني و كشته شدگان ناشي از تخريب آن واقعه برهان قاطع و مستندي است كه داير كردن محكمه اي را بلافاصله منتفي مي سازد، پس درنگ و گذشت در برخورد با جنايتكاراني كه كابل را سوزاندند و ۶۵ هزار كابلي را از دم تيغ كشيدند، شمالي را به زمين سوخته مبدل كردند و قتل عام يكاولنگ را در تاريخ قساوت به يادگار گذاشتند چرا و چرا در تضاد يا رخ ديگر اقدامات پر هزينه عليه همان جنايتكاراني باشد كه عامل سيه روزي مظلومان و بي گناهان ميهن ما شدند؟ مي گويند كه عجله به خرج ندهيد، و حوصله را پيشه كنيد تا كميسيون هاي رسيدگي به جنايات و نقض حقوق بشر نتايج كار خود را مرور و به محاكم عدلي ارائه دارند. از ايجاد كميسيون قتل داكتر عبدالرحمان چه مدتي گذشت؟ همينطور از حاجي قدير، محصلين، حيدري، شيرپور، جنگلات، معادن، موزيم... .

ديپلوماسي در سياست به معني دقيقش ناديده گرفتن واقعيت ها و برخورد محافظه كارانه و رندانه نسبت به حل قضايا و تضادهاست كه هر دسته و گروهي بنابر منفعت خود از آن استفاده مي كند. حق نداريم عليه مردم و خواست هاي شان به ديپلوماسي توسل جوييم. با مردم صريح و صادق برخورد كنيم و اگر به مشكلاتي مواجه هستيم آنرا در ميان بگذاريم و از راي و مشورت آنان برخوردار گرديم. تنزل سياست مردمي به ديپلوماسي به معني "ده جان زدن" مردم است. كافي نيست كه طي ۲۵ سال گذشته به نام هاي كارگر، دهقان، خدا، شريعت... ده جان مردم زده شد!

ما نمي گوييم بلكه، سياست هاي روز روي مصلحت دور مي زند تا قبل از انتخابات پارلماني سركردگان تنظيمي و طالباني را كله ده كله سازند تا صف قوي و با امكانات را عليه هر حركتي كه با اين جرگه بيگانه باشد، سازماندهي كنند.

و اما، مردم لستي دارند كه در صدر آن محاكمه جنگ سالاران (از هر جنس آن)، محاسبه دارايي هاي غارت شده، امنيت ... عنوان شده است. اين حركت با خواست اكثريت توده هاي مظلوم اين خاك پامال شده مطابقت داشته و هر حركت ديگر مغاير آرزوهاي ديرين شان بوده و مورد قبول هيچ يك از مليت هاي مختلف اين سرزمين نخواهد بود.